بزرگنمایی:
جهان پهلوان تختی یک ماشین بنز170سبز رنگ داشت و همیشه برای تعمیرش به تعمیرگاه نادر که مالکانش دو شریک بودند بنام علی و آوانس می آمد. مردمی که گرفتاری و مشکلی داشتند برای تختی نامه می نوشتند و به مالکان تعمیرگاه می دادند تا به دست تختی برسانند. یک روز در این تعمیرگاه نشسته بودیم که تختی بدون ماشین آمد. گقتیم که ماشینت کو؟ گفت : " دیشب ماشین رو دزدیدند!" آوانس با شنیدن این گفت : " آقا موقع رفتن ماشین منو ببر تا ببینم چه خواهد شد!" یک هفته بعد , در تعمیرگاه نادر بودیم که چند نامه به تختی دادند . پهلوان تختی در حالیکه یکی از نامه ها را می خواند , یکدفعه خنده بلندی کرد و گفت : " نامه آقا دزده هست!! نوشته ماشینت جلوی شیرپاستوریزه پارک شده شرمنده ام که ماشین تو رو دزدیم." به همراه تختی به محلی که سارق گفته بود رفتیم , ماشین آنجا بود , تختی دور ماشین چرخید و گفت : " لاستیک و تودوزی و ضبط و همه چیز ماشین نو شده!" سارق پس اینکه فهمیده بود ماشین جهان پهلوان تختی رو دزدیده از کار خودش شرمنده شده بود و همه چیز ماشین رو نو کرده بود. بعداز اینکه سوار ماشین شدیم تختی گفت : " عمو حیدر! بیا مبلیغی که برای ماشین من هزینه شده به خیره بدهیم " تختی هر وقت که می توانست به مردم خدمت می کرد . حتا زمانی که که چنین اتفاقاتی برایش می افتاد. در یک کلام بگویم تختی قهرمانی مردمی بود.
راوی : علی اکبر حیدری دوست جهان پهلوان تختی ودارنده مدال برنز المپیک توکیو درسال1964میلادی